کمیاب‌ترین پاسخ ها

کمیاب‌ترین پاسخ ها

کمیاب‌ترین پاسخ ها

کمیاب‌ترین پاسخ ها

سفیده تخم مرغ

داوری حضرت علی(ع) در باره زنی که سفیده تخم مرغ بر جامه خود ریخت و مردی انصاری را تهمت رسوایی زد

در کتاب عجایب احکام امیر المومنین(ع) است که حدیث کرده مرا پدرم محمد بن ابی عمیر از عمربن یزید از ابی المعلیا از حضرت ابی عبدالله صادق(ع) که آن حضرت فرمود:زنی را نزد عمر بن الخطاب آوردند که دامن مردی از انصار گرفته بود و آن زن به آن مرد انصاری مایل و خاطر خواه بود ..و حیله و چاره ای نداشت..پس تخم مرغ گرفت و زرده آن را بیرون آورده سفیده را بر جامعه های خود و بین ..... ریخت پس از آن به نزد عمر شد و گفت ای امیر این مرد من را در فلان موضع چنین و چنان گرفت و مرا رسوا کرد. عمر خواست آن مرد انصاری را عقوبت کند ولی علی (ع) در آنجا نشسته بود.

آن مرد انصاری گفت ای امیر (خطاب به خلیفه دوم) در کار من عجله روا مدار تا روشن شود..عمر به امیر المومنین رو کرده و گفت:یا ابلحسن شما چه می بینید در این باره؟

علی (ع)سفیدی در جامعه آن زن مشاهده کرد..فرمود شاید این زن در این مورد حیله کرده باشد سپس فرمود..آب جوشیده بسیار داغ برای من بیاورید. آب داغ و جوشیده برای آن حضرت آماده کردندپس حضرت امر کردند که آب جوشیده و داغ را بر روی آن سفیدی جامعه زن بریزند. پس آب جوش را بر موضع ریختند.

آن سفیدی جامه مستوی شد و خود را بگرفت و بسته شد..پس امیر المومنین آن سفیده بسته شده  را بر گرفت و در دهان خود انداخت و چون طعم آن را دریافت و چشید از دهان خود بیرون انداخت. بعد از آن به آن زن رو کرد تا آنکه زن اقرار کرد و اعتراف نمود به این تزویر و حیله.

راه زنان

داوری آن حضرت در باره راه زنان

و حکم فرمود در مورد کسانیکه راه زنی مسلمانان می کنند و آنها را به قتل می رسانند و اموال آنها را بغارت می برند ... که کشته شوند و بدار آویخته شوند.

و حکم کرد در باره کسیکه اموال مردم را می برد ولی کسی را نمی کشت . اینکه دست و پای آنها را بخلاف یکدیگر قطع کنند (یعنی دزد را به قتل نمیرساند ولی دست راست  و پای چپشان را قطع می کنند)

داوری آن حضرت در باره مردی که پسر سیاه خود را انکار می کرد

پسر سیاه رنگی را نزد عمر خلیفه دوم آوردند و پدر فرزند می گفت این فرزند من نیست.

عمر خواست قضاوتی براند و امر کرد به تعزیر آن مرد! علی(ع) به آن مرد فرمود که: هیچگاه با مادر این فرزند در ایام حیض همبستر شده ای؟

گفت آری. فرمود: از این روی خداوند اورا سیاه چهره پدید آورد.

و در روایت کلبی است که امیر المومنین فرمودند: بروید زیرا که این پسر شما است و چون خون بر نطفه غلبه کرده است فرزند شما سیاه چهره شده.

نجات زن حامله

 نجات زن حامله از سنگسار شدن نمونه ای از قضاوتهای علی در عصر خلافت عمر

زن حامله اى را نزد عمر بن خطاب آوردند که زنا کرده بود، عمر دستور داد تا او را سنگسار کنند، على (علیه السلام) فرمود: فرضا تو بر این زن - بخاطر گناهش تسلّط داشته باشى، ولى چه تسلّطى بر کودک او در رحمش دارى؟ با اینکه خداوند در قرآن مى فرماید: (وَلا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرى (هیچ گنهکارى بار گناه  دیگرى را بر دوش نمى کشد.عمر گفت :لا عِشْتُ لِمُعْضَلَةٍ لایَکُونُ لَها اَبُوالْحَسَنِ؛ در هیچ کار دشوارى زنده نباشم که ابوالحسن (علیه السلام) در آنجا نباشد.سپس عمر گفت :با این زن چگونه رفتار کنم ؟. على (علیه السلام) فرمود:او را نگهدار که بچه اش متولّد شود و پس از آن اگر سرپرستى براى بچّه اش یافت، آنگاه حدّ الهى را بر او جارى کن .عمر با دریافت این دستور، شادمان شد و طبق آن رفتار کرد.

نجات زن دیوانه

نجات زن دیوانه نمونه ای از قضاوتهای علی در عصر خلافت عمر

در روایات آمده است که: در زمان خلافت عمر بن خطاب  مردى با زن دیوانه اى زنا کرد، گواهان عادل بر این مطلب گواهى دادند، عمر دستور داد تا به آن زن، حدّ بزنند، ماءمورین، آن زن را مى بردند تا حدّ (صد تازیانه) را بر او جارى کنند. على (علیه السلام) در مسیر، او را دید و فرمود:زن دیوانه از فلان قبیله چه کرده بود که او را مى بردند؟

شخصى به على (علیه السلام ) گفت :مردى با این زن زنا کرده و فرار نموده است و گواهان عادل گواهى بر این کار داده اند، عمر دستور جارى ساختن حدّ (تازیانه) بر این زن داده است .على (علیه السلام ) فرمود:این زن را به نزد عمر رد کنید و به عمر بگویید: آیا نمى دانى که این زن دیوانه از فلان طایفه است و پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود :رُفِعَ الْقَلَمُ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتّى یُفِیقُ؛ قلم تکلیف از دیوانه برداشته شده تا خوب شود.این زن عقل خود را از دست داده است، پس مجازات ندارد. آن زن را نزد عمر برگرداندند وگفتار على (علیه السلام) را به عمر رساندند عمر گفت :خدا در کار على (علیه السلام) گشایش دهد، نزدیک بود با جارى ساختن حد بر این زن، هلاک گردم، سپس زن را آزاد کرد و گفت :لَوْلا عَلِىُّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛ اگر على (علیه السلام ( نبود، عمر هلاک مى شد.